غزالی به حریت فکری در جهان اسلام کمک شایانی کرد
کنفرانس بین المللی "امام محمد غزالی" با همکاری دانشگاه مذاهب اسلامی ایران و بنیاد علمی فرهنگی "امانت" اندونزی با حضور شخصیت های برجسته جهان اسلام، هیئت تقریبی دانشگاه مذاهب اسلامی و با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر مختاری رئیس دانشگاه امروز شنبه 30دیماه در جاکارتا آغاز شد.
دکتر مختاری با بیان این که غزالی، گوهری برخاسته از مهد فرهنگ و تمدن ایران زمین است که تحول شگرفی در فرهنگ آن دیار کهن داشته است، گفت: این فیلسوف، متکلم و فقیه ایرانی سده پنجم هجری ، تمام زندگی خود را صرف تحصیل علوم دینی و شرعی و نیز تزکیه و اصلاح خویش و دیگران نمود و در زمینه های مختلف علمی، کلامی، فقهی و اخلاقی تالیفات و تصنیفات بسیار زیادی به جامعه بشری ارائه کرده است.
غزالی جریان کلامی و فلسفی را به هم پیوست و عقلانیت را با تصوف درآمیخت
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی افزود: اینگونه است که غزالی مورد توجه دیگر متفکران و اندیشمندان محققان ایرانی و اسلامی قرار گرفته است و یکی از معدود عالمان تمدن اسلامی است که آثار و تفکرش مرزهای جهان اسلام را در نوردید و حتی در مغرب زمین تعدادی از آثارش از سده های میانه و قبل از عصر جدید مورد توجه قرار گرفت.
دکتر مختاری در ادامه با اشاره به این که "امام محمد غزالي" از شخصيت هاي برجستة علمي در تاريخ اسلام است كه افكار و آثار او، علاوه بر تأثير در علم و سياست زمانة خويش، در قرون پس از خود نيز مؤثر واقع شد، بیان داشت: حيات فكري او داوري هاي گوناگوني را طي تاريخ به خود ديد؛ عالمی متألّه و متفکری که به علوم کلامی و عقلی پرداخته است. اندیشمندی که جریان کلامی و فلسفی را به هم پیوست و عقلانیت را با تصوف درآمیخت.
غزالی به حریت فکری در جهان اسلام کمک شایانی کرد
وی ادامه داد: با این اوصاف تأثیر غزالی در جهان اسلام عمیق بود و ۹۰۰ سال است که کتابهای او را متفکران ایرانی و اسلامی و حتی بسیاری از متفکران غربی مطالعه میکنند و مخالفان و موافقان زیادی هم برای خود داشته است. غزالی از آن نظر که در مقایسه فلسفه و فلاسفه قد علم کرد و اظهار داشت که از این اسمهای پرطنین سقراط و افلاطون و ارسطو نباید ترسید، به حریت فکری در جهان اسلام کمک شایانی کرد.
استاد سطوح عالی حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: بسياري از متفکران معتقدند وقتی امام محمد غزالي با نقد انديشه هاي پورسينا (ابن سينا) و تکفير فلاسفه، به کوشش در سازش ميان کلام و فقه با فلسفه در ميان فقهاي اهل سنت پايان داد و حتي نقد ابن رشد، اين روند را دگرگون نکرد. تحولی بسيار مهم در عصر طلايي يا دوره ميانه اسلام شکل گرفت که در انديشه و رفتار بعدي فقها و مجتهدين تأثير بسيار گذارد.
دغدغه صيانت از دين دائم غزالی را به تفكر، موضع گيري و نوانديشي وا مي داشت
دکتر مختاری با بیان این مطلب که بي شک امام محمد غزالي از فقيهان بي پروا وجستجوگري است كه افكار او در پايان قرن پنجم هجري نه تنها بر روزگار خويش تأثيرگذاشت، بلكه اعصار پس از او را نيز متأثر كرد، اظهار داشت: به تعبير برخي محققان، افكار او تا زمان ظهور صدراي شيرازي، برجامعه اسلامي سايه افكنده بود. اين فقيه نا آرام شافعي و متكلم سني مذهب لحظه اي در انديشه و درون خود قرار نداشت و دغدغه صيانت از دين خلائق، دائم او را به تفكر، موضع گيري و نوانديشي وا مي داشت. غزالي متفكر و فقيهي برج عاج نشين و در پس پرده نبود، بلكه حريم فريباي قدرت دنيوي را درك كرد و از منظر تجربه و عملگرايي، انديشه ورزي كرد.
غزالی را به حق مي توان «فقيه عملگرا» ناميد
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی تاکید کرد: غزالی را به حق مي توان «فقيه عملگرا» ناميد؛ زيرا مواضع و رويكرد سياسي او از پايگاه دين، ولي باصبغه اي واقع گرا بيان شده است.
وی با اشاره به این که غزالی یک متفکر مسئلهساز است و باید غزالی را در تمام آثار او خواند، تصریح کرد: درست است که غزالی با فلسفه و فلاسفه مخالفت کرد و حتی فلسفه را به زندقه و بدعت نسبت داد اما او در کتاب "تهافة الفلاسفه" صرفا یک فقیه و مفتی نیست بلکه به تحلیل قضایای فلسفه پرداخته و آن هم را به مبادی باز گردانده است. این تحلیل، فصلی از فلسفه اسلامی و در حکم تمهید راه آینده بوده است. لذا غزالی برای فیلسوفان بعد از خودش نیز ایجاد مسأله کرده و آنها را به تأمل واداشته است. به عنوان مثال در اسفار ملاصدرا میتوان حضور غزالی را دید.
تاثیر فراوان امام غزالی در ادب فارسی، عرفان و آموزه های اخلاقی
دکتر مختاری در مقاله خود به تاثیرگذاری این شخصیت در ادب فارسی و عرفانی اشاره کرد که آن چنان که سزاوار و شایسته بود شناخته نشده است، گفت: ابوحامد غزالی از جمله شخصیت برجسته و تاثیر گذار دینی در جهان اسلام است که به عنوان متکلم و فقیه و صوفی بزرگ دنیای اهل سنت، با نگارش کتاب "احیاء علوم الدین" درحوزه آموزه های اخلاقی نیز تاثیر شگرفی برجای گذاشت و در میان متفکران ادبی فارسی زبان نیز با تالیف "کیمیای سعادت" این تاثیر ماندگارتر شد. این تاثیر در فضای مذهب شیعه نیز زمانی خود را نمایان ساخت که کتاب احیای او به نام "محجه البیضاء" به دست فیض کاشانی، عالم شیعی چیره دست در علوم نقلی و عقلی تهذیب شد. این کتاب به عنوان مهمترین کتاب اخلاقی شیعه تا کنون در محافل علمی و اخلاقی مورد توجه صاحب نظران است.
وی افزود: رویکرد عقلانی غزالی به قرآن و تفسیر و موضوعات عمدۀ کلام و الهیات اسلامی و همچنین امور روزمره زندگی مسلمانان، امور مربوط به خانواده و تعلیم و تربیت از جمله مولفه های کلیدی از غزالی است که در آثار متفکران ایرانی به شدت مورد توجه قرار گرفته است.
گفتنی است از جمهوری اسلامی ایران حجت الاسلام والمسلمین دکترمحمد حسین مختاری؛ رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی و استاد سطوح عالی حوزه و دانشگاه، آیت الله حسینی شاهرودی نماینده ولی فقیه در استان کردستان و عضو مجلس خبرگان، ماموستا فائق رستمی عالم اهل سنت از استان کردستان و عضو مجلس خبرگان رهبری، دکتر ابراهیمیان و دکتر گلرو از معاونین دانشگاه مذاهب اسلامی به ارائه مقاله و سخنرانی میپردازند.

مشروح و فایل کامل مقاله دکتر مختاری در کنفرانس بین المللی امام غزالی که به بررسی تأثیر امام محمد غزالی بر اندیشه های متفکران ایرانی پرداخته است را در ادامه بخوانید:
تأثیر امام محمد غزالی بر اندیشه های متفکران ایرانی
مقدمه
«ابو حامد محمد غزالی» از دانشمندان بزرگ اسلامی و نگین مفاخر توس است که در سال 450 هجری قمری در شهر توس خراسان دیده به جهان گشود.
غزالی، گوهری برخاسته از مهد فرهنگ و تمدن ایران زمین است که تحول شگرفی در فرهنگ آن دیار کهن داشته است؛ ؛ این فیلسوف، متکلم و فقیه ایرانی سده پنجم هجری ، تمام زندگی خود را صرف تحصیل علوم دینی و شرعی و نیز تزکیه و اصلاح خویش و دیگران نمود و در زمینه های مختلف علمی، کلامی، فقهی و اخلاقی تالیفات و تصنیفات بسیار زیادی به جامعه بشری ارائه کرده است .
اینگونه است که غزالی مورد توجه دیگر متفکران و اندیشمندان محققان ایرانی و اسلامی قرار گرفته است و یکی از معدود عالمان تمدن اسلامی است که آثار و تفکرش مرزهای جهان اسلام را در نوردید و حتی در مغرب زمین تعدادی از آثارش از سده های میانه و قبل از عصر جدید مورد توجه قرار گرفت.
ميراث علمي غزالي
غزالی دانشمندی است که آثار و تألیفات فراوانی به فارسی و عربی از خود به یادگار گذاشته و مردم جهان را، از خرمن معارف و فضائل خویش بهرهمند ساخته است.و نیز بسیاری از آثار و نوشتههایش، به زبانهای فرانسه، آلمانی، لاتینی، عبری و عربی، ترجمه شده است.
وی دانشمندی است که به قول جرجی زیدان، بیش از 70 تألیف از خود به جا گذاشته است.[1] و برخی از اصحاب تراجم تا 200 کتاب و رساله به غزالی نسبت دادهاند که البته بسیاری از این آثار، رساله کوچک و یا مقاله چند صفحهای میباشد
ازامام محمد غزالي بيش از صد كتاب ورساله بزرگ وكوچك درفقه، حديث، كلام، اخلاق و فلسفه برجاي مانده كه دررأس آنها «احياء علوم الدين» به زبان عربي است كه خلاصه آن نيز به زبان فارسي باعنوان «كيمياي سعادت» وبه قلم غزالي نگارش يافت. «قواعد العقايد»، عقليترين و فلسفيترين بخش كتاب «احياء علوم الدين» است و بسياري از بخشهاي «قواعد العقايد» يادآور استدلالهاي غزالي در «تهافت الفلاسفه» از يك سوي و استدلالهاي فيلسوفان دشمن او از سوي ديگر است.[2]
غزالي چندكتاب در رد باطني گري به رشته تحرير درآورد كه «المستظهري» يا «فضائح الباطنيه» مهم ترين آنهاست. كتاب «الاقتصاد في الاعتقاد» در برگيرنده اصول اعتقادي _ سياسي اهل سنت است و در آن درباره امام، مسأله تربيت و افضليت خلفا و نظايراين مطالب بحث شده است.[3]
كتاب هاي «مقاصد الفلاسفه» و «تهافت الفلاسفه» كه اولي شرح فلسفه و مقاصد آن است، و دومي در طعن ورد فلسفه، از ديگر آثار اوست.كتاب «نصيحه الملوك»، كه كتابي جنجالي و بحث برانگيز بود، از سياسي ترين آثار اوست. اثر ديگر غزالي «المنقذ من الضلال» است كه خاطرات واعترافات غزالي را در برمي گيرد و ديگري «مكاتيب فارسي» است كه در آن برخي از نامه هاي غزالي ازجمله مكتوبات وي به امرا و بزرگان سياسي آمده است. «فاتحه العلوم» و «فضائل الانام من رسائل حجه الاسلام» ازديگر آثار مهم غزالي است.[4]
دانشمند مصری، دکتر عبد الرحمن بدوی، در تألیف نفیس خود به اسم«مؤلفات الغزالی»از 457 کتاب اصلی، منسوب و مشکوک که برای غزالی یاد کرده 72 کتاب آن را، از غزالی دانسته و درباره بقیه تردید کرده است.[5]
تأثیر غزالی بر متفکران و اندیشمندان ایران زمین در یک نگاه
امام محمد غزالي از شخصيت هاي برجستة علمي در تاريخ اسلام است كه افكار و آثار او، علاوه بر تأثير در علم و سياست زمانة خويش، در قرون پس از خود نيز مؤثر واقع شد و حيات فكري او داوري هاي گوناگوني را طي تاريخ به خود ديد؛ عالمی متألّه و متفکری که به علوم کلامی و عقلی پرداخته است. اندیشمندی که جریان کلامی و فلسفی را به هم پیوست و عقلانیت را با تصوف درآمیخت.
لذا تأثیر غزالی در جهان اسلام عمیق بود و ۹۰۰ سال است که کتابهای او را متفکران ایرانی و اسلامی و حتی بسیاری از متفکران غربی مطالعه میکنند و مخالفان و موافقان زیادی هم برای خود داشته است. غزالی از آن نظر که در مقایسه فلسفه و فلاسفه قد علم کرد و اظهار داشت که از این اسمهای پرطنین سقراط و افلاطون و ارسطو نباید ترسید، به حریت فکری در جهان اسلام کمک شایانی کرد.
بسياري از متفکران معتقدند وقتی امام محمد غزالي با نقد انديشه هاي پورسينا (ابن سينا) و تکفير فلاسفه، به کوشش در سازش ميان کلام و فقه با فلسفه در ميان فقهاي اهل سنت پايان داد و حتي نقد ابن رشد، اين روند را دگرگون نکرد. تحولی بسيار مهم در عصر طلايي يا دوره ميانه اسلام شکل گرفت که در انديشه و رفتار بعدي فقها و مجتهدين تأثير بسيار گذارد.
بي شک امام محمد غزالي ازفقيهان بي پروا وجستجوگري است كه افكار او در پايان قرن پنجم هجري نه تنها بر روزگار خويش تأثيرگذاشت، بلكه اعصار پس از او را نيز متأثر كرد و، به تعبير برخي محققان، افكار او تا زمان ظهور صدراي شيرازي، برجامعه اسلامي سايه افكنده بود. اين فقيه ناآرام شافعي و متكلم سني مذهب لحظه اي درانديشه و درون خود قرارنداشت ودغدغه صيانت از دين خلائق، دائم او را به تفكر،موضع گيري و نوانديشي وا مي داشت. غزالي متفكر و فقيهي برج عاج نشين و در پس پرده نبود، بلكه حريم فريباي قدرت دنيوي را درك كرد و از منظر تجربه و عملگرايي، انديشه ورزي كرد. او را به حق مي توان «فقيه عملگرا» ناميد؛ زيرا مواضع ورويكرد سياسي او از پايگاه دين، ولي باصبغه اي واقع گرا بيان شده است.
گفتنی است غزالی یک متفکر مسئلهساز است؛ و باید غزالی را در تمام آثار او خواند. درست است که غزالی با فلسفه و فلاسفه مخالفت کرد و حتی فلسفه را به زندقه و بدعت نسبت داد اما او در کتاب تهافة الفلاسفه صرف یک فقیه و مفتی نیست بلکه به تحلیل قضایای فلسفه پرداخته و آن همه را به مبادی باز گردانده است. این تحلیل، فصلی از فلسفه اسلامی و در حکم تمهید راه آینده بوده است.
لذا غزالی برای فیلسوفان بعد از خودش نیز ایجاد مسأله کرده و آنها را به تأمل واداشته است. به عنوان مثال در اسفار ملاصدرا میتوان حضور غزالی را دید.
از سوی دیگر این شخصیت با آن که تاثیر فراوانی در ادب فارسی و عرفانی از خویش برجای نهاده است اما آن چنان که سزاوار و شایسته بود شناخته نشده است.
هم چنین ابوحامد غزالی از جمله شخصیت برجسته و تاثیر گذار دینی در جهان اسلام است که به عنوان متکلم و فقیه و صوفی بزرگ دنیای اهل سنت ،با نگارش کتاب احیاء علوم الدین درحوزه آموزه های اخلاقی نیز تاثیر شگرفی برجا گذاشت و در میان متفکران ادبی فارسی زبان نیز با تالیف کیمیای سعادت این تاثیر ماندگارتر شد. این تاثیر در فضای مذهب شیعه نیز زمانی خود را نمایان ساخت که کتاب احیای او به نام محجه البیضاء به دست فیض کاشانی، عالم شیعی چیره دست در علوم نقلی و عقلی تهذیب شد. این کتاب به عنوان مهمترین کتاب اخلاقی شیعه تا کنون در محافل علمی و اخلاقی مورد توجه صاحب نظران است.
رویکرد عقلانی غزالی به قرآن و تفسیر و موضوعات عمدۀ کلام و الهیات اسلامی و همچنین امور روزمره زندگی مسلمانان، امور مربوط به خانواده و تعلیم و تربیت از جمله مولفه های کلیدی از غزالی است که در آثار متفکران ایرانی به شدت مورد توجه قرار گرفته است .
تأثیر اندیشه های غزالی بر ملاّصدرا
توجّه به نوشته های ملاصدرا، مشخص می کند که وی در بسیاری از مسائل وامدار غزالی است و از مباحث قرآنی تا مباحث اخلاقی، در همه جا از او استفاده کرده است.
باید اذعان نمود اندیشه های غزالی بر ملاصدرا آنگونه قوی و مؤثر بوده که موجب گرایش و نزدیکی وی به افکار او شده است، بطوری که عبارات و کلمات وی را همانگونه که در کتاب «احیاءالعلوم » آمده و در آن، از اشاعره تمجید شده، بی کم و کاست در تفسیر خود آورده است.[6]
از جمله ملاصدرا در خصوص کم ارزش دانستن جنبه های ادبی و بلاغی قرآن و همچنین اظهار بی علاقگی وی نسبت به علم فقه تحت تاثیر افکار غزالی قرار گرفته است.غزالی در کتاب «احیاء العلوم » و «جواهرالقرآن » به تقسیم بندی علوم پرداخته و بعضی از علوم پوسته و قشر و برخی دیگر را علم لباب و مغز نامیده است.غزالی در جواهر القرآن علوم ادبی شامل صرف، نهر، لغت، علوم بلاغت و تاریخ و فقه را در شمار علوم پوسته و قشر یاد کرده و این گونه دانشها را علوم آلی و ابزاری دانسته است و علم معرفت نفس در مبدا و معادشناسی را علم لباب و مغز خوانده و آن را برترین و اشرف همه دانشها بر شمرده است[7]
اینگونه است که ملاصدرا در مواردی متعدد،از او متاثر شده و از آثار او بهره گرفته و نوشته های او را عینا در آثار خود، نقل نموده است . [8]
در مباحث قرآنی و تفسیری
ملاصدرا در آثار خود، مخصوصا در تفسیر تحت تاثیر افرادی مانند ابو حامد غزالی واقع شده و از آراء و نظریات تفسیر غزالی در تفسیر خود یاد کرده است.
ملاصدرا در کتاب مفاتیح الغیب, در بحث از ادب ناظرین در دانش قرآن حدود یازده صفحه مطالبی را از غزالی نقل می کند و سرانجام می نویسد:«فهذه عشرة آداب لمتأمل التالی للقرآن و جدناها فی کتاب الاحیاء؛[9]اینها ده ادب است برای کسی که قرآن را به تأمّل تلاوت کند که آنها را در کتاب احیاء یافتیم.».
آنچه بیش از هر چیز، نظر هر محققی را به خود معطوف می دارد این است که ملاصدرا که در شمار متفکران نامدار امامیه قرار دارد، چگونه تحت تاثیر آراء و افکار غزالی قرار گرفته است با آنکه می دانیم غزالی از نظر فکری و کلامی در زمره بزرگان و متکلمان اشاعره محسوب می گردد و در آثار خود از شیعه امامیه به خوبی یاد نمی نماید و همواره میان فرقه امامیه و اشاعره محسوی می گردد میان فرقه امامیه و اشاعره اختلاف ریشه ای و عمیقی وجود داشته است.اگر نگوئیم که ملاصدرا مروج آراء غزالی بوده، حداقل باید اعتراف نمود که صدرالمتالهین بخش مهمی از آثار خود را تحت تاثیر و با بهره گیری از تالیفات او به وجود آورده است. مقایسه میان آثار او و غزالی این مدعا را اثبات میکند.در جای جای تفسیر او می توان عبارات و سخنان غزالی را مشاهده کرد. صدرالمتالهین با آنکه سعی می کند از خود نسبت به اشاعره گرایشی نشان ندهد و بعضا متعرض آراء آنان می شود اما به شدت از غزالی دفاع می کند.او در کتاب مبدا و معاد خود گفته است:
«غزالی در بیشتر عقاید دینیه و اصول ایمانیه متابعت حکما نموده و بسیاری از عقاید خود را از ایشان فرا گرفته است.به سبب آنکه مذهب ایشان را در احوال مبدا و معاد اوثق مذاهب و اتقن آراء و اصفی از شبهه و شکوک و کلمات ایشان را ابعد از تخالف و تناقض از کلمات دیگران دانسته است.و تکفیر و انکار و رد و استکاری که در کتبش واقع است، یا مبنی است بر مصلحت دینیه از حفظ عقاید مسلمین از ضلال، به اعتبار آنکه فهم آنها را نمی کنند و از آنچه به گوش ایشان می رسد از کلام متفلسفین ناقصین، می لغزند و چنان می پندارند که به حکمت از شریعت بی نیاز می توان شد.و یا به جهت تقیه و خوف از علمای ظاهر بین از اهل زمان خودش بوده است.و مشهور است که یکی از اهل زمان، حکم به کفر او نموده و رساله ای در تکفیر و تضلیل او نوشت.و یا آنکه در اوایل حال و پیش از کمال در معرفت، حکما را تکفیر نموده است به گمان آنکه ایشان، قدرت و علم باری تعالی را به جزئیات نفی می کنند و معاد جسمانی را منکرند و بعد از امعان در کلام ایشان و تفطن آنکه ایشان به این امر قائلند و بر وجه دقیقی که جمهور فهم آن نکرده اند; به جهت قصوری که در مدارک و عقول جمهور است، از آن رجوع نموده، تائب شده است و مذهب و رایش، مطابق با مذهب و رای ایشان شده است .[10]
در مباحث حدیثی
ملاصدرا در شرح احادیث ائمه شیعه, علیهم السلام, از سخنان غزالی در باب توحید استفاده کرده و به عنوان بهترین بیان آن را در توضیح حدیث آورده است.
ملاصدرا در شرح اصول کافی, در شرح حدیث دوّم از احادیث باب توحید, در ضمن شرح بحثهایی که بین امام صادق (ع) و ابن ابی العوجا جریان داشته است چندین صفحه بحث دارد, بدون این که هیچ اشاره ای کند که این بحث را از غزالی گرفته, در حالی که تمام بحث را از احیاءالعلوم غزالی گرفته است. تنها کاری که ملاصدرا انجام داده, آنچه که غزالی خیلی گسترده مطرح کرده وی خلاصه کرده است.[11]
در مباحث اخلاقی
در بحث های مربوط به قلب در کتاب مفاتیح الغیب, زیر عنوان (تبصرة نبویه) مسائلی را بیان کرده که همه آنها از مباحث مربوط به قلب احیاءالعلوم گرفته است. [12]
و همچنین در بحث از گناهان نفس و گناهان باطن و آنچه که بنده به واسطه آن مؤاخذه می شود, از وسوسه های قلب و… چند صفحه مطلب از غزالی ذکر می کند.[13]
در مباحث فقه
از جمله مطالبی که ملاصدرا به طور گسترده در آن از غزالی اثر پذیرفته, بحثهای مربوط به فقه است؛ ملاصدرا, در بسیار جاها,سخنان غزالی را بدون نقد ذکر کرده است.
در بحث وحدت وجود
از جمله مقوله های مهمّ دیگری که ملاصدرا در جاهای بسیار از کتابهای خویش, مطالبی از غزالی راجع به آن نقل می کند, وحدت وجود است. گرچه قهرمان این بحث, در بین اندیشه وران مسلمان محیی الدّین عربی است, ولی فضل تقدّم با غزالی است.[14]
در بحث نظام احسن
بحث نظام احسن نیز از مباحثی به شماد می رود که ملاصدرا از غزالی اثر پذیرفته است.[15]
در بحث معاد
ملاصدرا در اسفار در بحث از گوناگونی مراتب مردم در درک امر معاد و تفاوت مقامهای ایشان؛سخن غزالی را نقل می کند که جمیع اقسام جزا ممکن است و جایز است که همه اقسام آن هم وجود داشته باشد و به طور کامل سخن غزالی را می پذیرد.[16]
باتوجّه به مطالبی که در آثار و تألیفات ملاصدرا وجود دارد نشان می دهد که وی در بسیاری از مسائل وامدار غزالی است. از بحث مبدء گرفته تا مباحث معاد از مباحث قرآنی تا مباحث اخلاقی از علوم نقلی تا علوم عقلی, در همه جا از او استفاده کرده و خود نیز به طور کامل بدان اعتراف دارد, بویژه آنچه که در ستایش غزالی در کتاب مفاتیح الغیب بیان کرده, در این زمینه یادکردنی است. و البته به هیچ روی از بزرگی و والایی او کاسته نمی شود, چراکه غیر از کسانی که دانشهای آنان لدنی است و بی واسطه مطالب را از غیب دریافت می کنند, دیگران همیشه وامدار افراد پیش از خود هستند و خواهند بود.
تاثیر امام محمد غزالی بر سعدی
ادبیات ایرانزمین آنگاه که به قلههای خود مینگرد، شاید بیش از ده نفر را مد نظر خود نداشته باشد. بیتردید فردوسی، خیام، عطار، سنایی، مولوی، نظامی، سعدی و حافظ بخشی از این قلههای بلند پارسی و فرهنگ جهانیاند. در این میان، شیخ اجل سعدی نظر به مسافرتهای دور و دراز در مصر، عراق و شام با اندیشههای نظریهپرداز بزرگ جهان اسلام امام محمد غزالی و آثار وی در نهایت نیکویی آشنا میشود.
در تبیین این مسأله باید گفت سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ قمری از شیراز برای تحصیل به مدرسۀ نظامیه بغداد رفت ؛در بغداد كه سعدي مجال بيشتري براي آشنايي با اهل تصوف و مطالعه آثار كلاسيك صوفيه را داشته، با آثار ابوحامد غزالي، از جمله احياء علوم الدين وكيمياي سعادت آشنا شده است.[17]
سعدي به ابوحامد احترام ميگذاشت، چنانكه در باب هشتم گلستان اورا «امام مرشد» خوانده است.[18]و حتی کار به جایی میرسد که سعدی در نظامیه بغداد، کتاب ارزشمند احیاءعلومالدین غزالی را تدریس می کند. این موضوع تأثیرپذیری مستقیم سعدی از افکار و اندیشههای غزالی است. علیالخصوص اندیشههای اخلاقی و عرفانی؛
اگر چه موضوع تأثیرپذیری شیخ اجل از افکار، آثار، اندیشههای وی فراخور وقت و حوصلهی فراوان است لیکن تأثیرپذیری سعدی از غزالی در دو اثر جاودانش، یعنی بوستان و گلستان ما را به موارد فراوانی از این تأثیرپذیری می رساند.
لذا امام محمد غزالی بر سعدی تأثیر فراوانی گذاشته است. به نحوی که بعضی از داستانهای «گلستان» عیناً از «احیاء علوم دین» غزالی هستند.
بدیهی است مضامین مشترک در دو اثر منظوم و منثور سعدی یعنی بوستان وگلستان با آثار غزّالی( احیاء علوم الدّین، کیمیای سعادت و نصیحة الملوک) می تواند مبیّن تأثیر غزّالی بر سعدی شیرازی باشد.
با آنکه او در بیان اندیشه ها لحن خاصّ خود را به کار برده است؛ امّا باز، باورهای غزّالی به صورتی کاملاً محسوس در گلستان و بوستان سعدی بازتاب یافته است. تأثیر پذیری سعدی از غزّالی تنها شامل اندیشه های او نمی شود بلکه بخش دیگری از این تأثیر پذیری مربوط به حکایاتی است که در آثار هر دو مشترک است و گاهی این حکایات پیش از غزّالی و سعدی در آثار قبل از آنان نیز وجود دارد. بجز اینها میان آثار غزّالی و سعدی مشترکات زبانی و تا حدودی ادبی هم مشاهده می شود که نه به طور قطع و یقین بلکه با حدس و گمان میتواند نوع دیگری از تأثیرپذیری سعدی از آثار غزّالی باشد؛ البتّه با قبول این حقیقت که اکثر ویژگی های زبانی دورة غزّالی( سبک سامانی) در دورة سعدی( سبک عراقی) با بسامد کمتری حضور دارد. همچنین باید بدین نکته اشاره نمود که بین اندیشه های مشترک غزّالی و سعدی از نظر بیان ادبی در نثر گلستان و کیمیای سعادت و استفاده از صنایع لفظی و معنوی شباهتها و تفاوتهایی وجود دارد و سعدی از این آرایه ها بیشتر بهره برده است.
به عقیده برخی از سعدیشناسان از جمله ضیاء موحد، بررسی اندیشه سعدی بدون در نظر گرفتن آثار غزالی، به عنوان خاستگاه فکری و عقیدتی سعدی، میسر نیست. سعدی در یکی از حکایات گلستان، جایی که مناظره یکی از علما با یکی از ملاحده را نقل میکند، بلافاصله پس از ذکر ملاحده، عبارت لعنهم الله (خداوند لعنتشان کند) را مینشاند که تا حدی میتواند یادآور لحن شدیدی باشد که غزالی در ردیههای خود بر اسماعیلیه مینویسد. همچنین یکی دیگر از نشانههای تأثیر غزالی بر سعدی، حکایتی است که در آن سعدی «دروغ مصلحت آمیز» را «به از راست فتنهانگیز» میداند. این گفته، از کتاب احیاء علوم الدین برگرفته شدهاست.[19]
تأثیر غزالی در اندیشه سنائی
عرفان و تصوف اسلامی، در مسیر تکامل، آغاز، اوج و فرودش به عنوان مکتبی مؤثر در فرم و محتواي زبان و ادبیات فارسی بوده است. مهم ترین شخصیتی علمی که در قرن پنجم و شکوفایی تصوف به حمایت از آن
جاي » برخاست و اندیشۀ آمیختگی دین و عرفان را بنیان نهاد، حجۀ الاسلام امام ابوحامد محمد غزالی بود . پس تردید نیست که همه شاعران حکیم و عارف ایرانی بعد از سده ششم، آثار غزالی را مورد مطالعه و مداقه خود قرار داده اند.[20]
رشته افکار غزالی در ادبیات فارسی دامنه دار است و نه تنها در آثار سنایی که نزدیک به دورة اوست
هویداست، بلکه در ادامه دهندگان مسیر فکري سنایی چون عطار و مولوي هم آشکار است .
سنایی غزنوی نقطة آغازین عرفان و تصوف در شعر فارسی است. در میان بزرگان ادب و فرهنگ، بیش از همه ردپای غزالی در آثار وی دیده میشود و میتوان گفت که به راستی غزالی در تکامل اندیشة سنایی، تأثیر شگفتانگیزی دارد.
سنائی، از شیوه غزالی و فکر او بسیار استفاده کرده و از کتاب«احیاء علوم الدین»غزالی متأثر شده است.
در باب عقل هم سنائی از«احیاء علوم الدین» غزالی متأثر است، چه غزالی، شرافت علم را از سوی عقل دانسته و عقل را اساس و منبع علم. و گفته است:«علم همچون میوهای است که از درخت عقل بروید و علم چون نوری است که از خورشید عقل تابش کند.
تأثیر غزالی در سنائی، در عبادات و تصوف بیشتر است و روی همین اصل است که میبینیم این تأثرپذیری در ربع عادات و ربع مهلکات کمتر میباشد.
سنائی از بحث غزالی درباره:قلب، نفس، بسیار متأثر است.مثلا غزالی قلب را دو معنی به کار برده و هر دو معنای آن را توضیح داده و گفته است:قلب، تکه گوشت صنوبری شکل است که در جانب چپ سینه قرار دارد ولی ما وقتی که قلب میگوییم، این معنی را اراده نمیکنیم، زیرا که چنین چیزی، قطعه گوشتی است و قدر و قیمتی ندارد.[21]
سنائی نیز فصلی اندر معنی دل و جان و درجات آن آورده و از دل، همان چیزی را اراده نموده که غزالی بیان کرده است. [22]
یکی دیگر از آثار غزالی که در باب مسائل سیاسی است کتاب«تبر المسبوک فی نصیحة الملوک»[23]میباشد که در آغاز غزالی به فارسی نوشته بوده و یکی از شاگردانش آن را به عربی برگردانده است.سنائی به این کتاب توجه داشته و بسیاری از مطالب باب هشتم حدیقه مقتبس از کتاب مذکور میباشد.[24]
مهم ترین نکته اي که اشتراك فکري سنایی و غزّالی را نشان می دهد؛ یا به عبارتی بهتر تأثیرپذیري اندیشۀ عرفانی و دینی سنایی از غزّالی را آشکار می کند، این است که غزّالی اخلاق دینی را بر مبانی آموزه هاي عرفانی تلطیف و اصول عملی و نظري عرفان را در نثر شیوایش تبیین و تعدیل کرد؛ سنایی هم همین شیوه ر ا درآثارش به ویژه حدیقۀالحقیقۀ در حلّۀ شعر به کار برد. اندیشه اي که برگرفته از قرآن و شریعت و آراسته به رنگ و دیباي عرفانی و مسیر مقامات است و در معدن کیمیاي کمالات سنایی و غزّالی قابل جست وجوست .
تأمل در منهاج العابدین و احیاء علو مالدین غزالی و استفاده فراوان سنایی در حدیقه از احیاء و کیمیا این حقیقت را روشن می سازد که سنایی علاقۀ مفرطی به غزالی فقیه نام آور عصر خود و آثار و افکار وي داشته است و گمان می کنیم که وي حدیقه خویش را در حقیقت احیایی در شعر می داند و یا شاید شرعی در شعر. همان گونه که غزالی با احیاء، جامه اي نو به تن علوم دینی می پوشاند، سنایی نیز در باغ حقیقت خود، خلعتی گرانمایه را تقدیم شعر فارسی می نماید و حدیقه در حقیقت خود احیایی در شعر است.[25]
تاثیر شگرف اندیشه های غزالی بر مولوی
در مورد تاثيرات غزّالي بر مولوي، بزرگان و محقّقاني مانند استاد همايي، استاد فروزانفر،نيكلسون و ديگران، سخن گفته اند؛ لذا جستجوی سرچشمه هایی فکری و معرفتی مولوی در آثار غزالی نظیر احیاء علوم الدین غیر قابل انکاراست که نشان از تأثیر پذیری مولوی البته به طور غیر مستقیم در بسیاری از اصول فکری و معرفتی از غزالی است. مولوی بسیاری از مؤلفه های معرفتی خود را نظیر جبر و اختیار، وحدت وجود، شریعت، معرفت شناسی، تأویل و ... وامدار امام محمد غزالی است.
در این میان تأثیر پذیری مولانا از کتاب كيمياي سعادت به عنوان یکی از معروف ترين كتب امام محمد غزالي مشهود است، لذا مولانا در كتاب مثنوي معنوي با تأثیر از کتاب کیمیای سعادت، به صورت عمده از داستان پي در پي به شيوة تمثيل، به بيان مطالب عرفاني مي پردازد. که نشان از پيوستگي ها و اقتباس هايي مولانا از انديشه ها ي امام محمد غزالي در حوزة تمثيل است.[26]
كيمياي سعادت كه نمونه اي دلپذير از نثر لطيف سادة فارسي را عرضه مي كند، پيشرو سبك بياني است كه در آثار عطّار ومولوي به اوج جلال مي رسد. تشبيهات و استعارات او كه غالباً احوال انساني را با احوال گل و گياه و سنگ و كوه و جانور مقايسه مي كند، دنياي آثار غزّالي را هم مثل جهان مثنوي دنيايي جلوه مي دهد كه در آن گويي همه چيز روح دارد و همه چيز با انسان حرف مي زند.[27]
با توجه به شهرت فوق العادة احياء علوم الدين و كيمياي سعادت و در نظر گرفتن جامعيت آن ها و دفاع صميمانة غزّالي از معارف صوفيه و نيز روح معرفت جويي مولوي، آشنايي و اطّلاع دقيق او از مضامين اين كتا بها هرگز بعيد به نظر نمي رسد. بلكه خلاف اين فرض دور مي نمايد؛ لذا بعضي آشنايان با آثار غزّالي احياء علوم الدين و كيمياي سعادت را به طور قطع از منابع مولوي دانسته اند.[28]
تأثیر آرای امام محمّد غزالی بر اندیشه عطّار نیشابوری
تصوّف در ایران و اسلام همواره از بحث انگیزترین رویدادهای فرهنگی و اجتماعی به شمار رفته و در طول حیات خویش از آغاز تا امروز، دستخوش تحوّلات فراوان بوده است. طرح نظریات گوناگون از سوی اندیشمندان مختلف ازجمله عوامل موثّر براین تحوّلات بوده است. ابوحامد امام محمّد غزالی از جمله کسانی است که نقشی مهمّ و تأثیرگذار متکفران ایران و اسلام، به ویژه در حوزه عرفان و فلسفه داشته است.غزالی در حوزه تصوّف صاحب نظر و ایده بوده و با تلفیق علوم دینی و آموزه های عرفانی، تصوّفی مردم پسند و معتدل ارائه کرده است. فریدالدّین عطّار نیشابوری از جمله شاعرانی است که در کنار سنایی غزنوی و مولانا جلال الدّین بلخی، یکی از ارکان شعر تصوّف را تشکیل می دهد. او نیز چون مولوی و سنایی از تأثیر آراء امام محمّد غزالی برکنار نمانده است بررسی اندیشه های عرفانی عطّار نیشابوری، براساس چهار مثنویِ اسرارنامه، الهی نامه، منطق الطّیر و مصیبت نامه، و در نظر گرفتن آراء عرفانی غزالی که در چهار اثر مهم و عرفانی او، احیاء علوم الدّین، کیمیای سعادت، مشکوهالانوار و رسا له الطّیر آمده است، موارد تأثیرپذیری اندیشه عطّار از آراء غزالی را بیش از پیش آشکار می سازد عطّار در طرح و ایده بخشی از آثار خود، از آثار غزالی متأثّر و در لایه هایی از اندیشه هایش وام دار آراء عرفانی امام غزالی است؛ با این که او همواره تشخّص اندیشه و لحن خود را حفظ نموده و در پاره ای موارد، رفتار و پندار غزالی را به چالش کشیده است، باورهای عرفانی غزالی به طرز محسوسی در مثنوی های عطّار بازتاب یافته ، به شکل تأثیری سازنده نمود می یابند.[29]
امام محمد غزالی تقریباً بر تمامی عرفای پس از خود از جمله عطار تأثیرگذار بودند عطار در حقیقت با تأثیرپذیری از او کمال می یابد،مثلاً عطار داستان شیخ صنعان را از تحفة الملوک غزالی است.
تأثیر غزالی بر شیخ اشراق
بدیهی است شیخ سهروردی به مانند دیگر متفکران از امام محمد غزالی تأثیر پذیرفته است ؛ به عنوان نمونه تأثیر تأویل نوری غزالی در مشکوةالانوار بر مراتب نور در اندیشه شیخ اشراق که در کلام متفکران مورد اشاره قرار گرفته است.
در تبیین اسن مسأله باید گفت در میان آثار حکیمِ فلسفهستیزِ فرهنگ اسلامی ـ ایرانی یعنی امام محمد غزالی، مشکوةالانوار جایگاهی متفاوت و بسیار خاص دارد. برخی آن را شاهکار امام محمد میدانند .
غزالی در مشکوهالانوار با رویکردی صوفیانه به تأویل مشهورترین آیه قرآن در باب نور: «الله نور السموات و الأرض مثل نوره کمشکاه فیها مصباح المصباح فی زُجاجه الزجاجه کأنّها کوکبٌ درّی یوقد من شجره مبارکه زیتونه لا شرقیه و لا غربیه یکاد زیتها یضیء و لو لم تمسسه نار نورٌ على نور، یهدی الله لنوره من یشاء و یضرب الله الأمثال للناس و الله بکل شیئ علیم»[30] و نیز روایتی در باب نور پرداخته یعنی حدیث «ان لله سبعین ألف حجاب من نور و ظلمه، لو کشفها لأحرقت سُبحات وجهه ما أدرکه بصره من خلقه». [31]
برخی از متفکران جهان اسلام این اثر غزالی را مبنای ظهور نخستین ایدههای اشراقی در جهان اسلام میدانند، من جمله ابوالعلاءعفیفی در مقدمه خود بر مشکوهالانوار غزالی، نخستین بارقه حکمت اشراقی در تمدن اسلامی را مشکوهالانوار میداند: «شاید غزالی نخستین فیلسوف مسلمان بود که مطابق با آنچه در رساله مشکوهالانوار بهوضوح دیده میشود، به فلسفه اشراق روی نهاده باشد.»[32]
شاهد مثال عفیفی، بخشی از مقدمه قطبالدین شیرازی در شرح حکمهالاشراق سهروردی است:«حکمت اشراقی یعنی حکمتی که بر اشراق یعنی کشف بنا شده است و یا حکمت مشرقیان که اهل ایران هستند و این امر نیز به اول برمیگردد؛ زیرا حکمت اینان ذوقی و کشفی است و منسوب به اشراق که عبارت است از ظهور انوار عقلی. درحالی که معانی و فیضان آن با اشراق بر نفوس به هنگام تجرد رخ میدهد. پارسیان در حکمت بیشتر بر ذوق و کشف اعتماد و تکیه داشتند. فلاسفه یونان نیز به غیر از ارسطو که بر جدل و برهان تکیه میکردند، بر ذوق و کشف تکیه و باور داشتند.»[33]
اینگونه است که مفهوم «سکینه» نزد سهروردی نوری باطنی است که بر حکیمان متأله در طی سلوک نورانیشان وارد میشود و با مفهوم «ولایت» در آراء حکیم ترمذی و به ویژه مقوله محدَّث (بالاترین مرتبه در میان اولیاء الهی) و سکینه پیوندی درخور توجه دارد و تذکار این نکته بایسته است که در ساختار فکری «ولایت محور ترمذی»، سکینه یکی از بنیادیترین اختصاصات ولی یا محدَّث به شمار میرود.[34]
پیشتر ابوحامد غزالی نیز در احیاء علوم الدین چنین طرح ذهنی را در باب سکینه در نظر داشته است [35] و میدانیم که سهروردی در عنفوان جوانی به مراغه و نزد مجدالدین جیلی، فقیه اصولی و متکلّم رفت و به گزارش ابنخلکان، مجدالدین جیلی از شاگردان محمدبن یحیی بن ابی منصور نیشابوری (م.548 هـ .ق) است که وی نیز از شاگردان برجسته امام محمدغزالی (م.505 هـ .ق) بوده است [36] و بدین ترتیب سهروردی با دو واسطه از تعالیم غزالی بهرهمند شده است و شاید این تصور استبعادی نداشته باشد که سهروردی از طریق او به این مفاهیم علم داشته است.[37]
نتیجه
بی شک، غزالی از دانشمندان بزرگ اسلام و از اشخاص نادری است که پیش از مرگش، آثارش با استقبال بزرگان دانشمندان مواجه شد، تا علوم و معارف اسلامی باقی است، آثار او دارای ارزش خواهد بو د و دانشمندان، بیش از پیش به اهمیت آثار وی توجه خواهند کرد[38]. جایگاه امام محمد غزالی به حدی است که ملاصدرای شیرازی وی را از بزرگ ترین شخصیت های عالم اسلام می شمارد و دارای «ذهنی وقاد» ، «فکری غواص» و «عقلی میزان» می داند .[39]
تأمل در این نگاشته نیز ما را به این نتیجه می رساند که غزالی در اندیشۀ متفکران ایرانی در ابعاد گوناگون تأثیرگذار بوده است با این وصف هر اندازه که در این باره تحقیق شود، هنوز جایگاه پژوهش باقی است.
هم چنین می توان دریافت تأثیر افکار و احوال غزّالی نه تنها در دورة خویش، بلکه در تمام دوران هاي پس از او، به ویژه در اسلام و عرفان، غیرقابل انکار است. به عبارت دیگر« در زندگی مردي که دنیاي اسلام را از توقف در چون و چراي متکلمان، از محدود ماندن در کوته فکري هاي فقیهان، و از گرایش به گستاخی هاي باطنیان بازداشت براي تمام پارسیان نمونۀ یک زندگی مقدس تلقی می شود».[40]
اینگونه است که در دانشگاه های غرب نیز بخش عمده ای از شناخت اسلام بر آثار غزالی و تفکر او متکی است. تعدادی از آثارش به زبان های غربی ترجمه شده و اندیشه و تألیفاتش بخش مهمی از بنیاد شناخت غربیان از اسلام را تشکیل می دهد.
هم چنین سالانه دهها مقاله علمی و چندین کتاب درباره او در ایران و دیگر جوامع اسلامی و نیز جوامع غربی منتشر می شود و آثارش مورد تحلیل قرار می گیرد. به یک اعتبار او را می توان مؤثرترین متفکر اسلامی در تمام تاریخ تمدن اسلامی و در سطوح مختلف تاریخی و جغرافیایی و مذهبی دانست و همین می تواند روشن کند چرا تا این اندازه آثار او مورد توجه متفکران ایرانی و دیگر اندیشمندان اسلامی و اسلامشناسان غربی قرار گرفته است.
کتابنامه:
قرآن کریم
زیدان، جرجی، 1983 م، تاریخ آداب اللغة العربیة، بیروت، دار مکتبة الحیاة.
امير دبيري مهر، غزّالي: فقيه رئاليست، خردنامه روزنامه همشهري ديماه 1383
عبد الرحمن بدوی، مؤلفات الغزالی، الطبعة الثانیة 1977 کویت
5. غزالی، احیاء علوم الدین، چ سوم، بیروت، دارالفکر، 1411 هق.1991 م
6. غزالی، ابوحامد، جواهرالقرآن، ج دوم، بیروت، دار آزال، 1407
7. صدرالمتالهین محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی؛ تفسیر القرآن الکریم ؛ بیدار، چاپ دوم، قم، ۱۳۶۵ش.، 7 جلد ، تصحیح محمد خواجوی
8. ملا صدرا، محمدبن ابراهیم، مفاتیح الغیب، ترجمه محمد خواجوی، چ دوم، تهران، انتشارات مولی 1363 هش.1404 هق
9. صدرالمتألهین، محمدبن ابراهیم، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، چ دوم، قم: طلیعة النور، شوال ۱۴۲۸
10. ملاصدرا، مبدا و معاد، ترجمه احمدبن محمد حسینی اردکانی، تصحیح عبدالله نورانی تهران، هش
11. شرح اصول الکافی جلد:١نویسنده:صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیممصحح:خواجوی، محمدنویسنده:کلینی، محمد بن یعقوبحاشیه نویس:نوری، علی بن جمشیدناشر:وزارت فرهنگ و آموزش عالی، موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگی (پژوهشگاه)محل نشر:تهران - ایرانسال نشر:1366
12. فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، الوافی، اصفهان، مکتبة أمیرالمؤمنین، ۱۳۶۵ش.
13. علم الیقین في أصول الدین جلد:١نویسنده:فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضیمحقق:بیدارفر، محسن ناشر:بیدارمحل نشر:قم - ایرانسال نشر:١٣٧٧.
14. احیاء علومالدین. اثر ابوحامد محمد غزالی. ترجمه موید الدین محمد خوارزمی، به کوشش حسین خدیو جم. 4 جلد، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نخست ۱۳۵1و چاپ پنجم بهار 1384.
15. پژوهشی در روایات و مضامین سعدی، لسان، حسین، ذكر جمیل سعدی، كمیسیون ملی یونسكو ایران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1366.
16. سعدي شيرازي، ابومحمد شرف الدين مصلح بن عبدالله، گلستان سعدي، به اهتمام: محمدعلي فروغي، انتشارات نگاه، چاپ اول، 1373.
17.موحد، ضیاء. «فصل سوم: زمانه سعدی». در سعدی. تهران: انتشارات نیلوفر، ۱۳۹۲ (چاپ پنجم).
18. مولوي. 1379 . مثنوي(شرح جامع مثنوي). با تصحیح و توضیحات کریم زمانی. تهران: اطلاعات
19. فروزانفر، بدیعالزمان. 1373 . شرح مثنوي شریف. تهران: علمی و فرهنگی.
20. سنایی. 1383 . حدیقۀالحقیقه و شریعۀالطریقه. به تصحیح مدرس رضوي. تهران: دانشگاه تهران.
21. « حدیقه، احیایی در شعر فارسی » . حسینی، مریم. 1376،فصلنامه علوم انسانی دانشگاه الزهراء. ش32
22. التبر المسبوک فی نصیحة الملوک، چاپ قاهره، 1317 ه
23. زرين كوب، عبدالحسين، ( 1387 )، فرار از مدرسه، اميركبير، تهران. چ نهم،
24. فروزانفر، بديع الزمان،مأخذ قصص و تمثيلات مثنوي، تهران: امير كبير. 1362 )،)
25. تأثیر آرای امام محمّد غزالی بر اندیشه عطّار نیشابوری؛ فرزانه غلامرضایی؛1388
26. مشکاة الانوار؛ محمد بن محمد غزالی؛مترجم : ناصر طباطبایی؛ ناشر: مولی؛1389
27. شرح حکمه الاشراق(قطب الدین الشیرازی)نویسنده:قطب الدین شیرازی، محمود بن مسعود اهتمام:محقق، 28. مهدی اهتمام:نورانی، عبدالله ناشر:انجمن آثار و مفاخر فرهنگی محل نشر:تهران – ایران سال نشر:١٣٨٣.
29. ترمذی، محمدبن علی، ختم الاولیاء، به کوشش عثمان یحیی، مطبعة الکاثولیکیة، بیروت، 1965.
30. ابن خلکان، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، چاپ احسان عباس، ج6 و4، دارصادر، بیروت، 1986.
31. هجویری، علی، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، 1358.
32. آشتیانی، سید جلال الدین (1378)، نقدی بر تهافت الفلاسفه غزالی، چ2، بوستان کتاب، قم.
33. رفیعی، بهروز (1381)، آراء دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، ج3، چ1، سمت، تهران.
34. غزالی طوسی، ابوحامد امام محمد. کیمیای سعادت، به کوشش حسین خدیو جم. شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. چاپ دهم ۱۳۸۲
35. زرین کوب، عبدالحسین. 1369 . فرار از مدرسه. تهران:
پایان پیام